خانه / گنجینه / مردم چه می گویند؟

مردم چه می گویند؟

مردم چه می گویند؟

بسیاری از ما به صحبت های مردم درمورد زندگیمان خیلی اهمیت می دهیم و گاهی به جای این که برای خودمان زندگی کنیم، برای حرف مردم زندگی می کنیم.

البته باید به این نکته هم توجه داشت که گاهی سخنان دوستان و نزدیکانمان را باید بشنویم و با حق یعنی خواسته های خدا مقایسه کنیم، شاید رفتار یا گفتار ما واقعا ایرادی داشته باشد؟

رضایت همه مردم هیچ وقت نمی توان بدست آورد. پس تنها معیار ما برای مقایسه خداست، نه رضایت و خواست مردم.

متن زیر بسیار کامل و گویاست، لطفا مطالعه نمایید، قضاوت با خودتان…!

 

 

می خواستم به مدرسه بروم، مدرسه ی سر کوچه ی مان مادرم گفت: فقط مدرسه ی غیر انتفاعی! پدرم گفت: چرا؟…مادرم گفت: مردم چه می گویند؟

به رشته ی انسانی علاقه داشتم. پدرم گفت: فقط ریاضی! گفتم چرا؟…گفت: مردم چه می گویند؟

با دختری روستایی می خواستم ازدواج کنم خواهرم گفت: مگر من بمیرم. گفتم: چرا؟…گفت: مردم چه می گویند؟

می خواستم پول مراسم عروسی را سرمایه ی زندگی ام کنم. پدر و مادرم گفتند: مگر از روی نعش ما رد شوی. گفتم: چرا؟…گفتند: مردم چه می گویند؟

می خواستم به اندازه ی جیبم خانه ای در پایین شهر اجاره کنم. مادرم گفت: وای بر من. گفتم: چرا؟…گفتمردم چه می گویند؟

اولین مهمانی بعد از عروسیمان بود. می خواستم ساده باشد و صمیمی. همسرم گفت: شکست، به همین زودی؟!…گفتم: چرا؟… گفت:مردم چه می گویند؟

می خواستم یک ماشین مدل پایین بخرم، در حد وسعم، تا عصای دستم باشد زنم گفت: خدا مرگم دهد. گفتم: چرا؟… گفت: مردم چه می گویند؟

بچه ام می خواست به دنیا بیاید، در زایشگاه عمومی. پدرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی. گفتم چرا؟…گفت: مردم چه می گویند؟

بچه ام می خواست به مدرسه برود، رشته ی تحصیلی اش را برگزیند، ازدواج کند… می خواستم بمیرم. بر سر قبرم بحث شد. پسرم گفت: پایین قبرستان. زنم جیغ کشید. دخترم گفت: چه شده؟…گفت: مردم چه می گویند؟

مُردم. برادرم برای مراسم ترحیمم مسجد ساده ای در نظر گرفت. خواهرم اشک ریخت و گفت: مردم چه می گویند؟

از طرف قبرستان سنگ قبر ساده ای بر سر مزارم گذاشتند. اما برادرم گفت: مردم چه می گویند؟ خودش سنگ قبری برایم سفارش داد که عکسم را رویش حک کردند.

حالا من در اینجا در حفره ای تنگ خانه کرده ام و تمام سرمایه ام برای ادامه ی زندگی جمله ای بیش نیست: مردم چه می گویند؟مردمی که عمری نگران حرفهایشان بودم، لحظه ای نگران من نیستند.

روزیمان با خدا ،در سختی پناهمان خدا، حسابمان با خدا ، پس چرای برای خدا زندگی نمی کنیم؟!

منبع: وبلاگ اطلاعات کمیاب و بی نظیر

 

مردم چه می گویند؟

مردم چه می گویند؟

درباره حسن ایزدکتب

Avatar photo

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme